به گزارش فرهنگ امروز به نقل از هنر آنلاین؛ پرویز تناولی در سال 1316 در تهران متولد شده است. او به عنوان تندیسگر، نقاش، پژوهشگر و مجموعهدار شناخته میشود. مجموعههای "هیچ"، "دستها"، "قفل و قفس" و "شاعر" این هنرمند در زمره معروفترین آثار او قرار دارند و در این میان "هیچ" شهرتی جهانی دارد. تناولی علاوه بر فعالیت هنری به امر پژوهش و تحقیق با محوریت هنرهای سنتی و دستی ایرانی نیز پرداخته و کتابهای متعددی را منتشر کرده است. "پرویز تناولی و شیرهای ایران"، "خورجین"، "سرامیک"، "سفرههای کامو"، "سنگ قبر"، "عجایب عالم"، "عشاق"، "فرش"، "قالیچههای تصویری ایران"، "مقدمهای بر تاریخ گرافیک در ایران"، "نمکدان: دستبافتههای عشایری و روستایی ایران"، "هنر فولادسازی در ایران" و "هیچ" عناوین برخی آثار نشر یافته او محسوب میشوند.
از دیگر کتابهای تناولی میتوان از "آتلیه کبود" نام برد که به شکل مصور نشر یافته است. او در این کتاب ضمن اشاره به ایجاد اولین آتلیه خود با عنوان "آتلیه کبود" و ایجاد مکتب "سقاخانه" گردهمایی گروه "هنرمندان معاصر" و فعالیتهای هنریاش در این مکان، به دوران تحصیل در رشته "مجسمهسازی" و سفر به ایتالیا برای ادامه تحصیل و شرح ساخت هر یک از مجسمههای خود، اشاره کرده است.
کتاب "افشار: دستبافتهای ایلات جنوب شرقی ایران" این هنرمند نیز دو زبانه است و دربردارنده اطلاعاتی پیرامون دستبافتهای ایل افشار ساکن در کرمان از قبیل قالی، قالیچه، مفرش، رکعت، خرجین، قرآندان، چپقدان و توتوندان و... به همراه تصویرهای متعدد است.
تناولی در کتاب "تاچههای چهارمحال"، "تاچه" را که نوعی بافته (خورجین) روستاییان چهارمحال بختیاری است معرفی میکند. در قسمت نخست کتاب درباره تاریخچه، طرح و نقشه، مناطق تاچهبافی و نماد و معنای تاچه توضیح داده میشود. قسمت دوم کتاب حاوی تصاویر متعددی از انواع تاچه است.
"تاریخ مجسمهسازی در ایران" این کتاب مصور، به بررسی و نمایش مجسمههایی از فرهاد کوهکن تا علیاکبر حجار میپردازد. فاصله زمانی بین فرهاد کوهکن و علیاکبر حجار بالغ بر چهارده قرن است.
"دستبافتهای روستایی و عشایری ورامین" این مجموعه نیز شامل 81 تصویر از دستبافتهای روستایی و عشایری ورامین است. این دستبافتها انواع قالیچه، گلیم، روکرسی، سفره، خورجین، مفرش، نمکدان، پوششهای اسب و شتر را شامل میشوند. درباره هر دست بافته اطلاعاتی که شامل تاریخ تهیه، ویژگیها و ابعاد آن، به زبان انگلیسی درج شده است.
کتاب "شاعر"، شاعر یکی از مضامین رایج در آثار پرویز تناولی است. مجسمههای شاعر که از مهمترین سری آثار او به شمار میروند، از اوایل دهه 1340 خلق شدهاند. شاعر ارجاعی به تصوف ایران و نمادی از انسان زاهد و صوفی و عارف است. مجسمههای شاعر در ارائه معادلی بصری و حجمی برای مفاهیم و استعارههای ادبی از استعداد چشمگیری برخوردار هستند. این کتاب مصور به معرفی مجسمههای شاعر تناولی اختصاص دارد.
"گبه: هنر زیر پا" در این کتاب مصور که با تصاویری از انواع "گبه" همراه است، این مباحث فراهم آمده است. "پیشینه و زیرساخت گبه"، "سرزمین بافندگان گبه" و "طرح و ترکیببندی گبه". در بخش دوم نیز اطلاعاتی درباره گبه و گبهبافی به زبان انگلیسی آورده شده است.
در این نوشتار مروری داریم بر پنج کتاب "جواهرات پرویز تناولی"، "ترازو و سنگ"، "طلسم گرافیک سنتی ایران"، "قفلهای ایران" و "سرمهدان" که توسط نشر بنگاه منتشر شدند.
کتاب جواهرات
کتاب "جواهرات پرویز تناولی" شامل مجسمههایی کوچک از جنس نقره و برنز هستند و ارتباطی با جواهرات سنتی ندارند فقط کاربردشان مانند جواهرات سنتی چون انگشتر، دستبند و گردنبند است.
تناولی خود اشاره کرده نمیداند جواهر نامیدن آثاری که در این کتاب آمده، درست است یا نه و میگوید: "شاید بهتر بود برای آنها واژه دیگری انتخاب میشد. زیرا جواهر در فرهنگ سنتی ما به ترکیب سنگهای قیمتی و طلا اطلاق میشود و چنین دست ساختههایی بسیار پر کار و ظریفاند".
آشنایی این هنرمند با جواهرسازی به بیش از 50 سال پیش بازمیگردد. در آن زمان، همگام با "هیچ"هایی که از برنز میساخت نمونههایی هم از طلا و نقره ساخته است. این نمونهها به قصد ساختن "هیچ" در کوچکترین اندازه آن بوده است. اندازهای که میتوانسته بر انگشت بنشیند.
"هیچ"هایی انگشتری تناولی به تدریج "هیچ"های کوچک دیگری را به دنبال میآورد که بر گردن آویخته میشود و در اندازههای مختلف ساخته میشدند.
تناولی در این باره توضیح داده است: "در آن زمان در پی آن بودم که "هیچ" را از کوچکترین اندازهاش که بر انگشت نشیند تا بزرگترین آن که کسی را در دل خود جای دهد و یا رهگذری را در سایهاش پناه دهد، بسازم. میخواستم "هیچ"هایم در همه جا باشند و بعدشان به عین دیده شود. اما گذشت زمان و حوادث دیگری که پیش آمد، به تدریج کار جواهرسازی مرا گستردهتر کرد".
کتاب دو زبانه "جواهرات پرویز تناولی" شامل تجربیات و نمونههایی از ساختههای این هنرمند را در برمیگیرد که با مقدمهای از حمید کشمیرشکن نخستین بار در سال 1387 منتشر شده است.
کتاب ترازو و سنگ
پژوهشی درباره "ترازو و سنگ"، این کتاب پس از پیشگفتار شامل بخشهای "وزن و مقدار در ایران"، "مشکلات تولید وزنههای همسان"، "ترازو در ایران"، "وزنههای ایران"، "وزنههای پیش از اسلام- از دوران کهن تا عهد ساسانیان"، "وزنههای فولادی"، "وزنههای برنجی قاجاری" و "وزنههای کمیاب" است.
در این پژوهش تناولی به تاریخچه ترازو پرداخته و نوشته است: "بیش از پنج هزار سال از اختراع ترازو میگذرد. ترازوهای اولیه که تصویر آنها در مقابر مصر باستان نقش شده، تفاوت چندانی با ترزاوهای امروزی ندارند.
نیاز بشر به دادوستد تعیین وزن کالا، ترازو را از دیرباز یکی از ضروریترین وسایل معاملات قرار داد. اگر اولین دانش بشر را شمردن اعداد به حساب آوریم و دومین را دانش اندازهگیری بدانیم، سومین علمی که بشر بدان دست یافت، علم توزین بود. آغاز کار احتمالا همانگونه بود که امروز هم در برخی از جوامع ابتدایی هست؛ یعنی از دو دست برای تعیین وزن استفاده میشد و سبک سنگینی دو کالای همگون (مثل دو هندوانه) با قرار دادن آنها در کف دو دست سنجیده میشد".
این هنرمند در بخش پایانی کتاب در صفحه 80 شرح میدهد: "ورود ترازوها و وزنههای خارجی از آغاز قرن بیستم به بعد، تحولاتی در صنعت ترازو پیش آورد. این تحولات با ترازوهای پایهدار و سنگهای ریختگی آغاز شد. ساختمان این ترازوها و وزنههای آنها چیزی نبود که ترازوسازان داخلی نتوانند شبیهشان را بسازند. لذا به تقلید و تکثیر آنها با تغییراتی چند پرداختند".
سپس در سطر آخر این نوشتار نوشته است: "تلاش برای بقا در بین ترازوسازان مثل دیگر اصناف یک چند با تقلید و تغییرات جزیی ادامه یافت و صنف ترازوساز هم مثل قفلساز و چاقوساز، در آغاز مشاغل خود را حفظ کردند و کارشان را با خواستههای زمانه تطبیق دادند. این روال تا دهههای پایانی قرن بیستم ادامه پیدا کرد، اما ترازوهای بدون سنگ آنها را به تدریج از صحنه خارج کرد. از طرفی در برخی از شهرهای کوچک و در روستاها هنوز ترازو و میزان و قپان و وزنههای سیر و چارک و من همچنان پابرجاست".
چاپ اول کتاب "ترازو و سنگ" نوشته پرویز تناولی در سال 1387 نشر یافته است. این اثر تصاویر رنگی متعددی را در خود جای داده که به درک بهتر توضیحات کتاب کمک شایانی میکند.
کتاب طلسم
کتاب "طلسم گرافیک سنتی ایران" در چهار بخش "علوم غریبه"، "تقویم"، "طلسم و تعویذ" و "نقش جانوران و مخلوقات عجیب" نگارش یافته است.
بخش نخست شامل عناوین "دانشمندان و علوم غریبه"، "قدرت حروف" ،"اهل اسما و سلسله حروفیه"، "تخلیص و رمز"، "نقطویه"، "انواع حروف"، "دوایر حروف"، "حروف طلسمی یا لایقرایی"(ناخوانا)، "تقسیمبندی حروف"، "حروف صامت"، "روشهای مختلف بکارگیری اعداد و حروف تجزیه و تفکیک، تکرار و تکثیر، امتزاج، صدر، موخر، تکسیر و بسط"، "صنعت مربعات و اعداد وقفی"، "قدرت حروف در رفع امراض و دستیابی به خواستهها"، "اسما حسنی و اسم اعظم" و "هنر اسمانویسی" است.
بخش دوم نیز از مباحث "اهمیت تقویم در ایران"، "رمل"، "احوال طبیعت"، "گردش سال" و "فالبینی و کتاببینی" تشکیل شده است.
"طلسم دو تعویذ"، "سحر و جادو"، "گردنبند"، "انگشتر"، "بازوبند"، "بدن و اعضای آن"، "پوشیدنی و لباس"، "ظروف و وسایل"، "آینه"، "قفل" و "مهر و چاپ" موضوعاتی است که در فصل سوم شرح داده شدند. بخش چهارم کتاب نیز حاوی دو مبحث "نقش جانوران" و "مخلوقات عجیب" است.
تناولی در ابتدای کتاب به خاطراتی از دوران کودکی مرتبط با تخممرغ شکستن برای رفع چشم و رمالان و دعانویسان دورهگرد پرداخته است و توضیح داده: "ابزار فلزی این رمالان و نوشتهها و شکلهایی که با جوهر بنفش بر کاغذ مینگاشتند، مرا چنان مسحور میکرد که حاضر بودم نیمی از عمرم را بدهم بهشرط آن که آن ابزار، نوشتهها و شکلکها از آن من باشد. بعدها که راه هنر در پیش گرفتم، هیچگاه آن ابزار و وسایل و آن خطوط و نقطههایی که با ذغال بر تخممرغ دیده بودم، از یاد نبردم و از شکل و محتوای آنها بهرههای بسیاری گرفتم".
صفت مجموعهگری نیز در این مقوله موثر بوده و او از دیرباز و از نوجوانی هرگاه طلسم و دعایی بر سر راهش قرار میگرفته آن را میخریده است.
در سال 1356 موزه هنرهای معاصر تهران، تعدادی از اشیا طلسمی این هنرمند را قرض میگیرد تا از آنها برای تحقیق درباره منابع "مکتب سقاخانه" استفاده کند. او مینویسد: "مکتب سقاخانه دهههای پیش از آن مورد توجه عدهای از هنرمندان جوان قرار گرفته بود. این هنرمندان آثار خود را با الهام از خط- نوشته و تصاویر عامیانه خلق میکردند و توانسته بودند نظراتی را از داخل و خارج از کشور به خود جلب کنند. اشیا طلسمی من هر چند برای نخستین بار مطرح و به چاپ در میآمد، اما سخنی از چند و چون موارد مصرف آن نشده بود. در آن زمان ایران گرما گرم "تجدیدگرایی" بود و به اینگونه اشیا به دیده دون نگریسته میشد و اغلب مردم آنها را "مشتی طلسم و جادو" خطاب میکردند. دو دهه پس از نمایشگاه سقاخانه، کتاب اعلایی با نام "علم، ابزار و جادو" در لندن به چاپ رسید. در این کتاب تعدادی از اشیا طلسمی، نظیر آنچه که من گردآوردم، درج شده بود. اما با وجود اطلاعات با ارزش نویسندگان کتاب، به محتوای نوشتهها و فرهنگی که در پس آن اشیا بود، توجه کمتری شده بود. این امر، مرا بر آن داشت که به نشر این کتاب دست زنم و بخشی از آن فرهنگ را به نوشته درآورم".
این کتاب تلاشی برای دستیابی به فرهنگی است که از میان رفته و تناولی کوشیده تا به زوایای پر پیچ و خم علومی که در زمانی زنده و مقبول همگان بوده دست یابد و کلید رمز نوشتههای این علوم و اشیا مربوط به آن را با زبانی ساده در اختیار علاقهمندان بگذارد. این آثار نه تنها بخش مهمی از هنرهای تصویری ایران محسوب میشود بلکه در پس آن آمال و آرزوهایی نهفته است.
این هنرمند در ادامه در پیشگفتار به قدمت و تاریخچه طلسم و تعویذ پرداخته است و آن را یکی از نخستین ظواهر فرهنگی بشر به شمار آورده که با خلقت انسان برابری میکند.
در ادامه مبحث چهار بخش کتاب با ارائه تصاویر و نمونههای متعدد رنگی و توضیحات مفصل و جالبی برای مخاطب شرح داده شده است. این اثر نخستین بار در سال 1385 به چاپ رسیده است.
کتاب قفل های ایران
کتاب "قفلهای ایران" شامل عناوین کلی "قفل و قفلسازی در فرهنگ سنتی ایران"، "حرفه قفلسازی"، "قفلها و قفلسازان مشهور گذشته، کوچکترین و بزرگترین قفلها"، "حرفه کلید داری"، "استفادههای مختلف از قفل"، "سیر تحولات قفل در عهد باستان"، "سیر تحولات قفل در ایران باستان"، "انواع قفل"، "شکل و دستگاه قفلآویز"، "دستگاه فنر خاردار"، "دستگاه فنر خمیده"، "دستگاه فنر مارپیچ"، "فنر کمانهای، فنر خاردار سنجاقی و فاق فنر"، "قفل بیفنر و دستگاه کام و زبانه"، "قفل رمز"، "دستگاههای چندگانه"، "مروری بر تحولات فنی قفل در ایران"، "مشکلات مربوط به هویت، مبدا و تعیین تاریخ"، "قفلآویز در پیش اسلام"، "قفلسازی در ایران پس از اسلام"، "انواع قفل در ایران"، "قفل ثابت در دورههای پیش و پس از اسلام"، "قفل متحرک در دوران اولیه اسلام"، "قفلهای اوایل اسلام تا آغاز صفویه"، "اسب"، "شیر"، "گاو و گاومیش"، "حیوانات شکار"، "حیوانات"، "پرنده"، "ماهی"، "قفلسازی از دوران صفویه به بعد"، "انواع قفل در دوران صفویه و پس از آن"، "قفلهای تصویری فولادی"، "قفلهای تصویری برنجی"، "قفلهای برنجی تخت"، "قفلهای هندسی صفویه و پس از آن" و "تاثیر قفلسازی ایران بر قفلسازی کشورهای دیگر و عکس آن" است و زیر مجموعه متعددی در دل این موضوعات گنجانده شده است.
به عنوان نمونه مبحث "قفلهای هندسی صفویه و پس از آن" در بیست بخش بررسی شده از قفلهای شاه عباس، قفلهای لولهای، قفلهای نیمه استوانهای تا قفل رمز و قفل طلسم و دعا.
این کتاب حاصل تجربیات و اندوختههای یک دوران چهل ساله است و تلاش دارد نقشی را که قفل در فرهنگ، هنر و صنعت ما داشته است تصویر کند.
تناولی معتقد است، از وجود همین قفلهاست که بخشی از خلا مجسمهسازی ما پر شده و نقش مهم قفل در صنایع اولیه آشکار میشود. از طرفی درهم تنیدن قفل با باورهای مردمی و نیازهای معنوی آنان، جاذبههای بیمانندی به این دست ساختهها بخشیده است.
این هنرمند از کودکی علاقه زیادی به قفل داشته و هرگاه قفل از کار افتادهای به دستش میرسیده برای به کار اندختن آن ساعتها سرگرم میشده است.
او در پیشگفتار کتاب شرح داده یکی از حوادثی که میتوانسته او را از خانه به کوچه بکشاند، صدای قفلساز بوده است؛ چرا که آن روزها قفلسازان دورهگرد در محلهها راه میافتادند و با صدای قفلساز، کلیدساز مردم را برای تعمیر قفلهایشان فرا میخواندند.
آشنایی تناولی با قفلسازان در طی سفرهای او پس از سال 1354 پیش آمده است. برای این مقصود به مناطق مختلف ایران سفر میکند و موفق میشود با آخرین بازماندگان این صنف در شهرها و روستاهای آنها ملاقات کند.
او در یک دوره هفت ساله بین 1345 تا 1352 در سفرها متوجه میشود که حرفه قفلسازی در شهرهای بزرگ و پر جمعیت زودتر از شهرهای کوچک و روستاها از میان رفته است.
کتاب "قفلهای ایران" نوشته پرویز تناولی در 155 صفحه به ضمیمه تصاویر مختلفی نخستین بار در سال 1386 منتشر شده است.
کتاب سرمه دان
کتاب "سرمهدان" شامل عناوین "سرمه و آداب آن"، "سرمهدان"، "شکلهای مختلف سرمهدان"، "سرمهدانهای تصویری"، "سرمهدانهای هندسی"، "سرمهدانهای شیشهای، عاجی و استخوانی"، "سرمهدانهای سنگی" و "میل سرمهدان" است. در این اثر میتوان نمونههایی از تاریخ چهارهزار ساله سرمهدان در ایران را مشاهده کرد.
این هنرمند در آغاز سخن نوشته است: "از زمان گزنفون و گفته او درباره عقیده کوروش کبیر نسبت به سرمه، بیش از دو هزار و چهارصد سال میگذرد. طی این دوران طولانی و دست کم هزار سال پیش از آن، هیچ دورهای از تاریخ ایران را نمیتوان یافت که ایرانیان به سرمه و سرمهکشی توجه نکرده و برای این ماده آرایشی- طبی، مخزنهای زیبا نساخته باشند. این مخزنها که به سرمهدان معروفاند، بخشی از هنر ایران طی چهار هزار سال گذشته محسوب میشوند، اما به جز موارد استثنایی، بیشتر آنها ناشناخته ماندهاند".
او در بخش دیگری ادامه میدهد: "بیش از سی سال است که من با سرمهدان مانوس هستم. از همان آغاز آشنایی و خرید اولین سرمهدانها، شیفته این اشیای کوچک شدم و آنها را به دیده مجسمه نگریستم. تنوع و خلاقیتی که در ساخت این مخزنهای کوچک به کار رفته، بسیار گسترده است. تقریبا همه اشکال طبیعی، از جمله انسان، حیوان و شکلهای ملهم از گیاهان و دیگر دست ساختههای بشر را میتوان در سرمهدان دید. از اشکال هندسی و انتزاعی نیز بیشترین استفاده شده است. نکته قابل توجه دیگر در مورد سرمهدانها، تسلسل تاریخی آنهاست.
ارزش فرهنگ نهفته در سرمهدان نیز کمتر از خود سرمهدانها نیست. سرمه از جمله مواد آرایشی است که زنان و مردان از آن علیسویه استفاده میکردهاند و یکی از معدود وسایلی است که در گذشته در همه خانهها یافت میشده است. همگان بر این باور بودهاند که سرمه علاوه بر زیبایی، در تقویت نور چشم نیز موثر است. در ادواری که عینک طبی و آفتابی در میان نبوده، چه بسا همین سرمه، کمبود این وسایل را جبران میکرده است".
کتاب دو زبانه "سرمهدان" تالیف پرویز تناولی با تصاویر متنوعی نخستین بار در سال 1386 منتشر شده است.
نظر شما